MOJAB 24

من یک داستان درباره روز پایان جنگ سوویت ها بنویس. در این داستان، رویدادها در اولین دقایق چگونه پیش می‌روند؟ در آخرین روز جنگ، هیجان و ترس در هوا حاکم بود. همه منتظر بودند که ببینند چه اتفاقی در این روز مهم خواهد افتاد. ساعت ۱۱ صبح، خبری از پایان جنگ به گوش رسید. مردم شروع به جشن گرفتند و خندیدن و گریه کردن به خود گرفتند. اما جنگ تمام نشده بود. هنوز باید منتظر مذاکرات صلح بودیم. در اولین دقایق پس از اعلام پایان جنگ، مردم به خیابان‌ها آمدند و شروع به جشن گرفتند. آنها پرچم‌هایشان را بالا آوردند و به دنبال دیگران می‌دویدند تا با هم جشن بگیرند. برخی از مردم همچنان نگران بودند و به دنبال اخبار جدید بودند. اما همه مردم امیدوار بودند که این پایان جنگ، شروعی برای صلح و آرامش باشد. در همین حال، سربازان سوویت ها وارد شهر شدند و خیلی زود با مردم ایرانی ارتباط برقرار کردند. آنها همچنان در ترس بودند و نمی‌دانستند که چه اتفاقی در این شهر غریبه خواهد افتاد. اما سرانجام، با دیدن جشن و شادی مردم، آنها هم به جشن پیوستند و با هم جشن گرفتند. در این روز تاریخی، همه ایرانیان متحد شده بودند. آنها با هم از جنگ خسته شده بودند و می‌خواستند صلح و آرامش را تجربه کنند. این روز، روزی بود که جنگ بین دو کشور به پایان رسید و صلح و آرامش در کشورمان برقرار شد.