سؤالك:
1. کالپورنیا همه زوایای بدن و استخوان بود؛ دستش به اندازه یک تخته بستر بود و دو برابر سخت بود.
2. آنها زیر سایه یک ایستگاه قطار بزرگ و سایه دار بودند... با وجود واگن های مسافری در اطراف و قطاری که با سرعتی بسیار کند حرکت می کرد.
3. خانواده اش یک عمه حدود هزار ساله دارد.
4. روزنامه ها ابزار افرادی هستند که خود را به عنوان رهبران حزب قرار داده اند، در کشورهایی که هر ساعت یک حزب جدید در یک کافه نزدیک با یک لیوان بیر متولد می شود.
إجابة الشبكة العصبية:
- او به آرامی وارد اتاق شد و دید که یک کودک در تخت خوابیده است، با یک پتوی پاره شده پوشیده شده و به دقت یک عروسک کوچک در دست دارد.
- پلیس هنوز هیچ اثری از دختر گمشده پیدا نکرده بود، اما او مطمئن بود که قاتل هنوز در شهر بود و دنبال فرصتی برای حمله دیگر بود.
- او به آرامی به سمت در خانه حرکت کرد و در همان لحظه یک دستگیره یخی بر روی دستش قرار گرفت، او احساس کرد که قلبش از ترس میلرزد.
- او به آرامی دستش را به سمت گلوی خود برد و احساس کرد که یک گلوله گرم وارد گلویش می شود، او دستش را برای نجات به سمت دهان خود برد اما خیلی دیر بود.