MOJAB 24

یک خاطره از یک آدمکش بگو

یک بار یک آدمکش حرفه‌ای به نام جیمز، به من گفت که در یک ماموریت خطرناک در جنگل‌های آمازون شرکت کرده است. او گفت که در آن ماموریت باید یک رهبر قبیله بسیار خطرناک را به قتل برساند. او توضیح داد که با استفاده از تکتیک‌های خاص و تجربه‌هایش، توانست به راحتی به هدف خود برسد و ماموریت را با موفقیت انجام دهد.

جیمز با افتخار و خودباوری درباره این ماموریت صحبت می‌کرد و از توانایی‌های خود بهره می‌برد. او گفت که این تجربه برایش بسیار مهم بود و احساس قدرت و اعتماد به نفس به او دست داد.

گرچه این خاطره ترسناک بود، اما جیمز با افتخار و خودباوری در مورد آن صحبت می‌کرد و نشان می‌داد که چقدر از تجربه‌هایش استقبال می‌کند. این خاطره نشان دهنده توانایی‌های یک آدمکش حرفه‌ای بود و نشان می‌داد که برای رسیدن به هدفش، او از هر چیزی استفاده خواهد کرد.