MOJAB 24

یک داستان درباره فرار از مدرسه بنویس

روزی دختری به نام سارا در مدرسه بود. او همیشه از مدرسه خسته بود و دوست نداشت در کلاس‌ها حضور داشته باشد. او همیشه به دنبال راهی برای فرار از مدرسه بود.

یک روز، سارا تصمیم گرفت که از مدرسه فرار کند. او به دوستش لیلا گفت و او هم تصمیم گرفت که به او کمک کند. آنها به دقت برنامه ریزی کردند و تصمیم گرفتند که از پشت در مدرسه فرار کنند.

در زمان تعطیلات، سارا و لیلا به طور مخفیانه به داخل مدرسه رفتند. آنها به دقت از پشت در مدرسه فرار کردند و به خیابان خارج شدند. آنها خیلی خوشحال بودند که توانستند از مدرسه فرار کنند.

با این حال، پس از چند ساعت، آنها به مدرسه بازگشتند و متوجه شدند که این تصمیم غلطی بود. آنها به مدیر مدرسه معذرت خواهی کردند و قول دادند که دیگر این کار را تکرار نخواهند کرد.

سارا و لیلا فهمیدند که فرار از مدرسه تنها راه حلی برای حل مشکلات نیست و باید به جای این کار به درس خواندن و تلاش بیشتر برای موفقیت در تحصیلات خود بپردازند. این تجربه برای آنها یک درس بزرگ بود و آنها تصمیم گرفتند که از این پس به جدیت‌تر به تحصیلات خود بپردازند.